فیلم درباره حاج قاسم سلیمانی
مادر ای که همه دردت زمن است
باری اگر مردنت زمن است
ای شقایق عزیز من
ای بهار من جانم فدای آن یک بار خندیدنت
حتی اگر هستم سودایی
زنده ام از لالایی
ا
گر زنده ای روزت مبارک باشد وگرنه روحت شاد
فدای آن مادری که وقتی سربازی می رود جبهه روی
پیشانی بند اش نوشته ^می روم تا انتقام سیلی مادر بگیرم
به یاد مادری که تو کربلا کمرش شکست
یا فاطمه زهرا(ع)
زینب کبری سلام الله علیها دختر امام علی علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها است. بارزترین بعد زندگى حضرت زینب، نقش ویژه او در واقعه کربلا و دوران اسارت پس از این واقعه است. صبر و پایداری آن بانو در واقعه عاشورا علی رغم از دست دادن عزیزترین کسانش موجب شد که به عنوان اسوه صبر جاودان شود. خطبه های کوبنده آن حضرت در بند اسارت در کوفه و شام، باعث پرده برداری از چهره ظالمانه و ننگین حکومت اموی شد.
حضرت زینب، دختر امیرالمومنین و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در سال پنجم هجرى، روز 5 جمادى الاول در مدینه، پس از امام حسین علیه السلام به دنیا آمد.
بر اساس روایات متعدد، نامگذاری حضرت زینب (س)، توسط پیامبر اسلام (ص) صورت گرفت. و جبرئیل از سوی خداوند این نام را به پیامبر (ص) رساند.[1]
زینب را مخفف «زین اب» دانسته اند، یعنى زینت پدر.
القاب فراوانی برای آن حضرت نقل شده است. از القاب اوست: عقیله بنى هاشم، عقیله طالبیین، موثقه، عارفه، عالمه، محدثه، فاضله، کامله، عابده آل على.
حضرت زینب (س) خدمت رسول خدا (ص) آمد و گفت: یا جدّاه در خواب دیدم که باد تندى وزید دنیا و آنچه در آن است تیره و تار شد و مرا از جایى به جاى دیگر حرکت مىداد، من از شدّت آن باد به درخت تنومندى تکیه دادم، در این هنگام آن درخت از جا کنده شد و بر روى زمین افتاد. به یکى از شاخههاى نیرومند آن چسبیدم اما آن شاخه شکسته شد، به سراغ شاخه دیگرى رفتم آن هم شکست به دو شاخه دیگر پناه بردم آن دو نیز شکستند و من از خواب بیدار شدم. رسول خدا (ص) از شنیدن سخنان زینب اندوهگین شد و اشک غم از دیدگانش جارى شد؛ آنگاه فرمود: آن درخت که از ریشه کنده شد منم جدّ تو؛ و آن شاخه اوّل مادرت فاطمه (س)، شاخه دوم پدرت على (ع) و آن دو شاخه دیگر برادرانت حسن و حسین (ع) هستند! دخترم! این خواب حکایت از آن دارد که دنیا از فقدان آنان تیره و تار مىشود، و شما دچار مصائب و دشواریهاى فراوانى خواهید شد. [2]
حضرت زینب (س) با عبداللَّه جعفر (پسر عموى خود) ازدواج کرد. برخى از مورخین تاریخ این ازدواج را سال هفدهم هجرى مى دانند.[3] ثمره این ازدواج چهار و یا پنج فرزند مى باشد که دو تن از آنان به نامهای محمد و عون، در کربلا به شهادت رسیدند.[4]
این بانوى بزرگ، داراى قوت قلب، فصاحت زبان، شجاعت، زهد و ورع، عفاف و شهامت فوق العاده بود.[5]
امام حسین علیه السلام هنگام دیدار، به احترامش از جا برمى خاست. زینب کبرى، از جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله و پدرش امیرالمؤمنین و مادرش فاطمه زهرا سلام الله علیها حدیث روایت کرده است.[6]
علامه سید محسن امین درباره حضرت زینب سلام الله علیها می فرمایند: زینب کبری سلام الله علیها از زنان بافضیلت است و فضایلش مشهورتر از آن است که بیان شود. خرد، استواری و بلاغتش نیازمند گفتن نیست؛ چرا که همه اینها از خطبه ای که در کوفه و شام ایراد فرموده بود، به خوبی معلوم است. آن گونه که گویا از زبان پدرش علی علیه السلام سخن می گوید. البته از زینب سلام الله علیها عجیب نیست؛ زیرا او از شاخه های درخت نبوت و از خاندان هاشمی بود. جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله پدرش علی مرتضی علیه السلام و مادرش زهرای بتول سلام الله علیها و برادرانش حسن علیه السلام و حسین علیه السلام است.
وقتى امام حسین علیه السلام پس از امتناع از بیعت با یزید، از مدینه به قصد مکه خارج شد، زینب نیز با دو تن از فرزندانش به نامهاى محمد و عون، همراه برادر گشت. در طول نهضت عاشورا، نقش فداکاریهاى عظیم زینب، بسیار بود. او در واقعه عاشورا مصیبت از دست دادن عزیزترین کسانش یعنی برادران، فرزندان و فرزندان برادر را متحمل شد.اما او همه این مصیبت ها را تحمل نمود و در پاسخ سوال طعن آمیز ابن زیاد که پرسید: کار خدا را با برادر و اهل بیت خود چگونه یافتی؟ فرمود: "و ما رأیتُ الاّ جمیلاً...؛ من جز خیر و زیبایى چیزى ندیدم ... [7]
روایت است که او با دست خود لباس جنگ بر تن دو فرزندش پوشانید و هر دو را در رکاب مولایش حسین علیه السلام به شهادتگاه فرستاد. همچنین پس از شهادت فرزندان به سوگ آنان ننشست؛ چرا که این دو قربانی را برای آن مرد بزرگ بسیار کوچک می دید و نگران آن بود که با اشک او در دل مولایش حسین علیه السلام شرم یا اندوهی راه یابد.
زینب سلام الله علیها مراقبت کننده از امام زین العابدین علیه السلام و سرپرست کاروان اسیران اهل بیت بود و پس از عاشورا و در سفر اسارت در کوفه و دمشق، خطابه هاى آتشینى ایراد کرد و رمز بقاى حماسه کربلا و بیدارى مردم گشت. پس از بازگشت به مدینه نیز در مجالس ذکرى که براى شهداى کربلا داشت، به سخنورى و افشاگرى مى پرداخت.
در سال 63 و به نقلى 65 هجرى درگذشت. قبرش در زینبیه (در سوریه کنونى) است. برخى نیز معتقدند مدفن او در مصر است. در کتاب «خیرات الحسان» آمده است: در مدینه قحطى پیش آمد. زینب همراه شوهرش عبدالله بن جعفر به شام کوچ کردند و قطعه زمینى داشتند. زینب در همان جا در سال 65 هجرى درگذشت و در همان مکان دفن شد.[8]
بارزترین بعد زندگى حضرت زینب، همان پاسدارى از فرهنگ عاشورا بود که با خطابههایش، پیام خون حسین علیه السلام را به جهانیان رساند. در این زمینه، نوشتهها و سرودههاى بسیارى است، از جمله این شعر:
سر نى در نینوا مى ماند اگر زینب نبود کربلا در کربلا مى ماند اگر زینب نبود
چهره سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنگ پشت ابرى از ریا مى ماند اگر زینب نبود
چشمه فریاد مظلومیت لب تشنگان در کویر تفته جا مىماند اگر زینب نبود
زخمه زخمى ترین فریاد، در چنگ سکوتاز طراز نغمه وامى ماند اگر زینب نبود
در طلوع داغ اصغر، استخوان اشگ سرخدر گلوى چشم ها مى ماند اگر زینب نبود
ذوالجناح دادخواهى، بى سوار و بى لگامدر بیابانها رها مى ماند اگر زینب نبود
در عبور از بستر تاریخ، سیل انقلابپشت کوه فتنه ها مى ماند اگر زینب نبود[9]
از آن حضرت در سوگ حسین علیه السلام شعر زیر نقل شده است:
علـى الطف الـسلام وساکنیه * وروح الله فـی تــلک القباب
نفوس قدست فی الارض قدسا *وقد خلقت من النطف الـعذاب
مضاجع فتیة عـبدوا فنـاموا * هجودا فی الفـدافد والـروابی
علتهـم فی مضاجعهـم کعاب * باردان منعــمــة رطـاب
وصیرت القبـور لهم قصورا * مناخا ذات افنـیة رحــاب [10]
سلام بر کربلا و آنها که در آن آرمیده اند، که روح خدا در آن قبه هاست.
جانهایی که در زمین قدسی شدند و تعالی یافتند و آن جانها از نطفه هایی پاک خلق شده بودند.
آرامگاه جوانمردانى که خدا را پرستیدند و در آن دشتها و هامونها خفتند.
قبور آنان را نی هایی که چوب هایشان تازه و نمناک است، پوشانده است
قبرهایشان برایشان به کاخ بدل شد، منزلگاهی با صحنها وحیاطهای وسیع وفراخ