سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پادرس

قاآنی شیرازی

قاآنی شیرازی

از ویکی‌پدیا، دانشنامه? آزاد
پرش به ناوبریپرش به جستجو
قاآنی شیرازی
نام اصلی میرزا حبیب
زادروز 29 شعبان، 122320 اکتبر 1808
شیراز
پدر و مادر محمدعلی گلشن
مرگ 5 شعبان 12704 مه? 1854 (45 سال)
تهرانبیماری مالیخولیا
ملیت ایرانی
جایگاه خاکسپاری جوار عبدالعظیم حسنیشهر ری
در زمان حکومت فتحعلی‌شاه، محمدشاه و ناصرالدین‌شاه
لقب مجتهدالشعراءحسان‌العجم
پیشه شاعر
کتاب‌ها پریشان
اثرپذیرفته از سعدی

میرزا حبیب‌الله متخلص به قاآنی، فرزند محمّدعلی گلشن از شاعران و قصیده‌سرایان بزرگ دربار فتحعلی شاه، محمّدشاه و آغاز پادشاهی ناصرالدین‌شاه قاجار بود.

قاآنی در 1223 قمری در شیراز و در خانواده‌ای با ریشه ایل زنگنه کرمانشاه، چشم به جهان گشود. در هفت سالگی یتیم گردید و تحصیلات مقدماتی را در همان شیراز فرا گرفت و در اوایل جوانی عازم مشهد شد تا در آنجا به ادامه تحصیل بپردازد و میدان تازه‌ای برای کسب معاش پیدا کند. پدر قاآنی، گلشن کرمانشاهی است و برادرزاده‌اش هم آیت‌الله میرزا محمدتقی شیرازی مشهور به میرزای دوم شیرازی است. پسر قاآنی نیز شاعری با تخلص «سامانی» بوده که در 1285 ق از دنیا رفته است.

قاآنی در ادبیات عرب و فارسی مهارت کافی یافت و به حکمت نیز علاقه سرشاری داشت و می‌توان گفت شهرت شاعری او لطمه به شهرت او به عنوان یک حکیم دانشمند زده‌است. در حکمت او را همپایه ملاصدرا و حاج ملاهادی سبزواری و در شرعیات مرتضی انصاری شمرده‌اند. از این رو فتحعلی‌شاه او را «مجتهدالشعراء» لقب داد و محمدشاه نیز قاآنی را «حسان‌العجم» می‌خواند، زیرا آنچنان در قصیدهسرایی توانایی داشت که مایه? شگفتی خوانندگان بود.

بنفشه رسته از زمین به طرف جوی‌بارها   و یا گسسته حور عین ز زلف خویش تارها
ز سنگ اگر ندیده‌ای چه سان جهد شرارها   به برگ‌های لاله بین میان لاله‌زارها
که چون شراره می‌جهد ز سنگ کوهسارها   {{{2}}}

قاآنی شاید نخستین شاعر ایرانی است که به زبان فرانسه تسلط داشت. همچنین در ریاضیات، کلام و منطق نیز استادی مسلم به شمار می‌رفت، اما برای مضامین اشعارش از آن همه علم و اطلاعات وسیع استفاده کافی نکرد و شعر را وسیله‌ای برای ارتزاق و تفنن می‌دانست نه هنر.

اشعار قاآنی از دیدگاه لفّاظی، به‌کاربردن آرایه‌های شعری و ابتکار در قوافی بی‌همتاست. قاآنی علاوه بر دیوان اشعارش که در حدود هفده هزار بیت است؛ کتابی منثور به نام پریشان به سبک گلستان سعدی نگاشته که افزون بر تحمیدیه‌ها، هزلیات و حکایاتی پندآموز و تمثیل‌وار و گاهی با واژه‌های رکیک را دربردارد. وی در سال 1270 در تهران بدرود زندگانی گفت و در حرم شاه عبدالعظیم در ری به خاک سپرده شد.

شعر زیر از تفنن‌های بسیار زیبای قاآنی در مکالمه یک پیرمرد و یک کودک است که هر دو لکنت زبان دارند. برای خواندن این قطعه باید ظرافتی خاص به کار برد.

پیرکی لال سحرگاه به طفلی الکن   می‌شنیدم که بدین نوع همی‌راند سخن
کای ز زلفت صصصبحم شا شا شام تاریک   وی ز چهرت شا شا شا مم صصصبح روشن
تتتریاکیم و بی شششهد للبت   صصبر و تا تا تابم رررفت از تتتن
طفل گفتا: مممن را تتو تقلید مکن   گگگم شو ز برم ای کککمتر از زن
مممی خواهی ممشتی به کککلت بزنم   که بیفتد مممغزت ممیان ددهن؟
پیر گفتا وووالله که معلومست این   که که زادم من بیچاره ز مادر الکن
هههفتاد و ههشتاد و سه سالست فزون   گگگنگ و لا لا لا لم به خخلاق زمن
طفل گفتا خخدا را صصصد بار شششکر   که برستم به جهان از مملال و ممهن
مممن هم گگنگم مممثل تتتو   تتتو هم گگگنگی مممثل مممن